هفت آزار جنسی که من تجربه کردم ۱- اولین باری که آزار و اذیت جنسی را تجربه نمودم شش ساله بودم. هر روز میرفتم خانه همسایه که با دخترش بازی و ساعت تیری کنم. او دو برادر بزرگ داشت. برادرانش مرا بغل میکردند، رویم را ماچ میکردند و به …
ادامه نوشته »داستان کوتاه زندگی زناشویی
یک شب که من و همسرم توی رختخواب مشغول ناز و نوازش بودیم. در حالی که احتمال وقوع حوادثی هر لحظه بیشتر و بیشتر میشد یک دفعه خانم برگشت و به من گفت: “من حوصلهاش رو ندارم فقط میخوام که بغلم کنی.” چی؟ یعنی چه؟ و اون جوابی رو که …
ادامه نوشته »داستان دختر هوس باز
هر روز با یک نفر در حیاط دانشگاه بود.در کل دانشگاه بد نام بود و همه ازش بد می گفتند.نمی دونید وقتی در موردش حرف بدی می شنیدم چطور آتیش می گرفتم اما راستش حرف هایشان دروغ نبود.فقط خدا و دوستم مرتضی می دونستند من ازش خوشم میاد.البته نه …
ادامه نوشته »